معنی گرد امدن، جمع شدن، بزرگ شدن، جمع کردن، گرد کردن نتیجه گرفتن، استباط کردن, معنی گرد امدن، جمع شدن، بزرگ شدن، جمع کردن، گرد کردن نتیجه گرفتن، استباط کردن, معنی ;cb اkbj، [ku abj، fxc; abj، [ku lcbj، ;cb lcbj jتd[i ;ctتj، اsتfاz lcbj, معنی اصطلاح گرد امدن، جمع شدن، بزرگ شدن، جمع کردن، گرد کردن نتیجه گرفتن، استباط کردن, معادل گرد امدن، جمع شدن، بزرگ شدن، جمع کردن، گرد کردن نتیجه گرفتن، استباط کردن, گرد امدن، جمع شدن، بزرگ شدن، جمع کردن، گرد کردن نتیجه گرفتن، استباط کردن چی میشه؟, گرد امدن، جمع شدن، بزرگ شدن، جمع کردن، گرد کردن نتیجه گرفتن، استباط کردن یعنی چی؟, گرد امدن، جمع شدن، بزرگ شدن، جمع کردن، گرد کردن نتیجه گرفتن، استباط کردن synonym, گرد امدن، جمع شدن، بزرگ شدن، جمع کردن، گرد کردن نتیجه گرفتن، استباط کردن definition,